بررسی کارکرد زبانِ تجربی در شعر تعلیمی عرفانی با مدیریت بازبستِ زبان(نمونة مورد بررسی: شعر مولوی و عطار)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

چکیده

 زمانی که از نظریه­های زبانی و ادبی معاصر بحث می‌شود، در نهایت شگفتی درمی­یابیم که بسیاری از آرایی که امروزه به‌وسیلة دانشمندان غربی مطرح می­گردد، قرن‌ها قبل، در آثار اندیشمندان اسلامی، مورد بحث واقع شده؛ اما عنوان یا نام منسجم یا امروزی نداشته است یکی از این نظریه­ها، به علل نارسایی زبان در بیان احوال درونی عرفاً بازمی‌گردد که در شعر عطار نیشابوری، به‌ویژه مولوی و تا حدودی جامی، مطرح شده و سال‌ها بعدازاین افراد، در غرب و در مطالعات روان‌شناسی زبان نیز مورد بررسی قرار گرفته است. مهم‌ترین اندیشمند زبان‌شناس که به بررسی این موضوع پرداخته، دیوید ادگر انگلیسی است که اکثر آثار علمی او به نظریة بازبستِ گست زبان در تجارب عرفانی مربوط است. در واقع «دیوید ادگر» بیش از هرکس دیگری دربارة محدودیت‌ها و نواقص زبان در حوزه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ادبی و حتی عرفانی صحبت کرده است. این مقاله به بیان و تحلیل تطبیقی و هم‌زمان آرای شعرای بزرگ عرفان محور، مانند عطار، مولوی و جامی و نیز زبان­شناسان معاصر مانند ویتگنشتاین و ادگر در زمینة نارسایی زبان در بیان احوال عرفانی می­پردازد. به‌ویژه اینکه طبق آرای اندیشمندان نامبرده، می‌توان پس از رسیدن به مرحلة نارسایی زبان، دوباره به اوج زبان هم دست یافت و محتوای رسا و مفهوم صحیح زبان را دریافت.

کلیدواژه‌ها